آشنايي با مکتب پراگماتيسم


 

نويسنده: سميه ولدبيگي




 
کتاب «پراگماتيسم» اثر ويليام جيمز يکي از آثار معروف و تاثيرگذار در فلسفه پراگماتيسم است. اين کتاب که در ايران با ترجمه عبدالکريم رشيديان در انتشارات علمي فرهنگي منتشر شده است يکي از راه هاي آشنايي علاقمندان اين حوزه با فلسفه پراگماتيستي به شمار مي آيد. اهميت اين اثر از آنجا ناشي مي شود که خالق آن خود يکي از بنيان گذاران فلسفه پراگماتيستي است و همين عامل باعث شده است خواننده با خواندن اين اثر با کنه نظريات پراگماتيستي به شکلي بي واسطه آشنا شود. اين کتاب که مجموعه اي از سخنراني هاي جيمز را در برمي گيرد در ايران نيز بارها تجديد چاپ شده است.

اين کتاب نخست با يک پيشگفتار آغاز شده و پس از آن پيشگفتاري از ويليام جيمز بر پراگماتيسم آمده است. کتاب هشت فصل دارد که هر کدام يکي از سخنراني هاي جيمز را در برمي گيرد. در فصل اول کتاب، سخنراني او با عنوان معضل کنوني فلسفه آمده که در آن تحولات فلسفي و مسائل فلسفه را بررسي کرده است. فصل دوم به بررسي معنا و مفهوم پراگماتيسم و تفاوت آن با نگرش هاي ديگر فلسفي اختصاص يافته است. در فصل سوم نيز بعضي مسائل مابعدالطبيعي از ديدگاه پراگماتيسم بررسي شده است. جيمز در فصل چهارم کتاب تلاش خود را بر بررسي واحد و کثير متمرکز کرده است. فصل پنجم نيز به جستجوي در فلسفه پراگماتيسم و عقل سليم مربوط مي شود. درک پراگماتيسم از حقيقت، که يکي از قسمت هاي جذاب کتاب به شمار مي رود، در فصل ششم بررسي شده است. جيمز در فصل هفتم کتاب هم رابطه پراگماتيسم و انسان گرايي را، که از موضوع هاي مهم نزد بسياري از فيلسوف هاي زمان خود بود، بررسي کرده است. فصل هشتم کتاب نيز به موضوع پراگماتيسم و مذهب اختصاص يافته است. اين کتاب با گفتار نگارنده درباره معناي حقيقت پايان يافته است. اين کتاب در نوع خود، کم نظير است؛ زيرا افزون بر اينکه به طور مستقيم و بي واسطه انديشه هاي ويليام جيمز را منعکس کرده، با زباني روان ترجمه شده است. بنابراين خواننده با مطالعه اين کتاب فهم درستي درباره انديشه هاي اين فيلسوف به دست مي آورد. ويژگي ديگر اين کتاب نشان دادن تفاوت روش جيمز با پراگماتيست هاي ديگر است؛ زيرا وي، افزون بر تأکيد بر تجربه حسي و ظاهري، بر تجربه رواني و ديني هم تأکيد مي کند. اين موضوع را مي توان در فصل هشتم مطالعه کرد.
ويليام جيمز عقايد مذهبي، به ويژه اعتقاد به قدرت و رحمت خدا، را براي سلامت روان مفيد، و به همين دليل حقيقت مي دانست. او اين اعتقاد را از تجربه زندگي شخصي خود به دست آورده بود. جيمز در 29 سالگي دچار بحراني روحي شد و در اين زمان بود که با توجه به خدا و رحمت و قدرت او، بهبود يافت؛ از اين رو بر نماز و نيايش تأکيد مي کرد. وي بر تجربه هاي دروني و ديني تأکيد بسياري مي کرد و همان گونه که گفته شد، نماز و نيايش را بهترين ضامن سلامت روان و داروي شفابخش امراض رواني مي دانست؛ زيرا وي تأثير آن را هم در زندگي خويش ديده بود و هم در بيماران رواني. جيمز همچنين بر اراده آزاد انسان تأکيد مي کرد؛ يعني آنچه روان شناسان حس گرا و پوزيتيويست آن را انکار مي کردند. اما اشکال اصلي جيمز اين است که خدا را کامل مطلق و نامتناهي نمي دانست، بلکه براي او هم تکامل قائل بود و اساساً نبود تکامل را مساوي با سکون، و دليل نقص مي پنداشت! همين انديشه اوست که باعث شده است بسياري از فيلسوف ها و فقيهان جهان اسلام و به ويژه فقه تشيع انديشه هاي او را در اين بعد نقد جدي کنند. آيت الله مصباح يزدي و آيت الله جوادي آملي از جمله فيلسوف هايي هستند که انديشه هاي جيمز را به درستي نقد کرده اند. اين کتاب از اين رو معرفي مي شود که بهترين راه براي آشنايي با مکتب پراگماتيسم است و با آنکه بيش از چند دهه از انتشار آن مي گذرد هنوز هم منبع مهمي براي شناخت فلسفه پراگماتيسم به شمار مي آيد؛ بنابراين مخاطبان مي توانند با خواندن و سپس نقد آن سهمي در پويش مسائل فلسفي در ايران داشته باشد.
منبع: نشريه زمانه، شماره 93.